از استفاده‌ی ابزاری و خیانتم به ماجی  با  برداشتن پروژه‌ی مشترکم با شخص ثالث گفته بودم. الان بیشتر می‌گویم. استفاده‌ی ابزاریش از آنجا می‌آید که این بشر خرخون نیست، به قول خودش خر فهم است و انقدررر عضو بنیاد علمی نخبگان است که مثل رابین‌ویلیامز در پچ‌آدامز رفتار می‌کند، اما اسم خدابیامرز را هرگز نشنیده. تازه تاکید ویژه دارد این چیزها بین خودمان باشد، من هم اینجا نوشتم که بین همه‌‌‌ی‌مان باشد و بیش از این تیریپ تواضع برندارد. نتیجتا اینکه پیامی با مضمون ”کی حوصله ترجمه داره، با هم پروژه برداریم؟ را در گروه گذاشت. چون انتقالی است و خل‌وضع و دیوانه به نظر می‌رسد، کسی جوابش را نداده بود. اما قدر زر زرگر شناسد و قدر دیوانگان را من. خل‌وضع همه‌ی‌شان منهای ۲ هستند، که نمی‌دانند از آدم‌های با اعتماد به نفس و بیخیال و برنامه‌نویس باهوش که کرم سمینار ارائه دادن دارند و دارای وسواس فکری که کار کسی جز خودشان را قبول ندارند، چطور باید سود گرفت. 

تازه اگر مچ‌میکر خوبی بودم ماجی را روی سرش خراب می‌کردم. حیف که نیستم و این هم در فاز فرقت یاری می‌سوزد، و من اهل برداشتن پای آدم‌ها از روی سیم نیستم. پس بیخیال. 


مشخصات

آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها